یکی از قشنگترین حس ها اینه که
بعده یه دعــوا از نگاهش بفهمی
که هنوزم دوســـت داره….
من دیوانـــــه ...
نه تــــو را در آغوشت گرفته ام ،نه تو رابوسیده ام …
نه حتی موهایت را نوازش کرده ام…
اما …
ببین چگونه برایت از دلــــم مینویسم
سه حرف دارد…
اما برای پر کردن تنهایی من…
حرف ندارد!
خــــــــدا
لحظاتی وجود دارند که دراز کشیده ای و خیره به آسمان؛
و یک چیزی مثل صاعقه وجودت را خالی می کند
زیرلب میگویی : دیگه مهم نیست !
برای فراموشی تو
هیچ راهی وجود ندارد
خودم را ؛
به هر راهی که میزنم
روزی با تــــو رفته بودم...
از دست تـــــو
بدنم روز به روز کبـــود تر می شود…!!
از بس
خودم را می زنم
به نفهمـــی…!!!
هـــی کـــافـــه چـــی!
دستـــور بــده سیـــگــار بیـاورنــد ...
و پاســور هـــم...
و مـــردهـا را دور میــز مــن جمـع کــن! ...
بگــو بنــوازنــد ...
شایـــد غیرتــی شـــد و بــرگشت!!
خـــدایا خودت به این خوبی
آدم هایت به کــــی رفته اند؟!